• وبلاگ : شباهنگ
  • يادداشت : اقليم كاش ها
  • نظرات : 8 خصوصي ، 30 عمومي
  • ساعت ویکتوریا

    نام:
    ايميل:
    سايت:
       
    متن پيام :
    حداکثر 2000 حرف
    كد امنيتي:
      
      
     

    سلام ستاره جان :

    شعرت قشنگ بود ..

    مخصوصا از اين قسمتاش كه بيشتر از همه خوشم اومد:

    كاش مذهب مثل نان تازه بود

    كاش دين در شهر ها دروازه بود

    كاش مرزي بود بين خاك و خواب

    كاش رودي مي گذشت از جان پاك

    كاش جاي فصل سرد و گرم

    ميوه مي افتاد در فصلي ولرم

    كاش برف خستگي كم مي نشست

    جاي يخ بر سنگ شبنم مي نشست

    شعرت خيلي قشنگ بود به اين سليقه ات آفرين مي گم

    آّجي ديدي بامعرفتم !!!!!

    پاسخ

    اره عزيزم تو دوست با معرفت خودمي.منم خيلي خيلي از اين شعر خوشم مياد براي همين توي وبلاگم گذاشتمش