سفارش تبلیغ
صبا ویژن

شباهنگ

ز همان ابتدا دروغ گفتند! مگر نگفتند که "من" و "تو" ، "ما" میشویم؟! پس چرا حالا "من" اینقدر تنهاست! ...


از همان ابتدا دروغ گفتند!

مگر نگفتند که "من" و "تو" ، "ما" میشویم؟!

پس چرا حالا "من" اینقدر تنهاست!

از کی "تو" اینقدر سنگ دل شد؟!...

اصلا این "او" را که بازی داد؟!...

که آمد و "تو" را با خود برد و شدید "ما"!

میبینی

قصه ی عشقمان!

فاتحه ی دستور زبان را خوانده است!!!


نوشته شده در جمعه 89/11/29ساعت 4:48 عصر توسط شباهنگ| نظرات ( ) |

دلبر آهنین!

خواندی: « زیرِ باران باید رفت »

و رفتی.

از باران، بدم می‌آید دیگر!


نوشته شده در جمعه 89/11/29ساعت 4:41 عصر توسط شباهنگ| نظرات ( ) |

 

 


نوشته شده در چهارشنبه 89/11/27ساعت 11:8 صبح توسط شباهنگ| نظرات ( ) |

[نوشته ی رمز دار]  


نوشته شده در سه شنبه 89/11/26ساعت 7:21 عصر توسط شباهنگ| نظرات ( ) |

اعمال ما، همیشه رساتر از کلماتند. مثلاً تبسم شما به طرف مقابلتان می‌گوید: ”من دوستت دارم، تو مرا خوشحال می‌کنی، از ملاقاتت خوشحالم“. تبسم خرجی ندارد، ولی چیزهای بسیاری می‌آفریند. لبخند بدون این‌که دهنده‌اش را فقیر کند، گیرنده را ثروتمند می‌کند.

                

تبسم، یک لحظه بیشتر پایدار نیست، ولی گاهی خاطره‌اش تا ابد باقی می‌ماند. هیچ‌کس آن‌قدر غنی نیست که نیازی به تبسم نداشته باشد و هیچ‌کس آن‌قدر فقیر نیست که از عهده بخشش یک تبسم برنیاید. لبخند، خستگی را برطرف و افراد مأیوس را امیدوار می‌کند. لبخند، اشعه آفتاب است برای افسردگان و بهترین پادزهر طبیعی است برای غم و ناراحتی. با همه اینها، تبسم را نه می‌توان خرید و نه می‌توان گدائی کرد و نه می‌توان دزدید، زیرا تبسم یک کالای زمینی نیست، مگر زمانی‌که عطا شود. پس لبخند را فراموش نکنید. لبخند بی‌هزینه شما، گرانبهاترین هدیه است.

? عباراتی در ستایش لبخند

لبخند زدن تو به روی برادرانت، برای تو صدقه است. حضرت محمد (ص)

مشکلاتت را در چمدان قدیمی بگذار و ببند و لبخند بزن، لبخند بزن. ضرب‌المثل ایتالیائی

بی‌مصرف‌ترین روزها روزی است که در آن نخندیده باشیم. چارلز فیلد

آموختن خندیدن نتیجه داشتن زندگی خوب است و فراگرفتن خندیدن شروع یک زندگی خوب. شادهلم استتر

نشاط درونی مدت زندگی خود را می‌توانیم با تعداد تبسم‌هائی که بر لب‌هایمان می‌نشیند اندازه بگیریم. شادهلم استتر

آن‌جا که لبخندی نیست لبخند بزنید، لبخند یافت خواهد شد. بودا

گذار جهان هر چه باشد، تو همیشه لبخند بزن تا جهانت خندان نماید. کنفوسیوس

                                      


                  پس….همیشه لبخند بزنید!

 




نوشته شده در چهارشنبه 89/11/20ساعت 2:5 عصر توسط شباهنگ| نظرات ( ) |

[نوشته ی رمز دار]  


نوشته شده در سه شنبه 89/11/19ساعت 1:24 عصر توسط شباهنگ| نظرات ( ) |

 

 


نوشته شده در یکشنبه 89/11/17ساعت 2:48 عصر توسط شباهنگ| نظرات ( ) |


این نقاشی توسط پسرکی مکزیکی-آمریکایی کشیده شده که از بدو تولد از مادرش ایدز گرفته است. این نقاشی برنده 16جایزه بین‌المللی شده و از آن به عنوان نماد در NGOهای مبارزه با ایدز استفاده می‌شود.   

                                 

 


نوشته شده در دوشنبه 89/11/11ساعت 6:57 عصر توسط شباهنگ| نظرات ( ) |

love is wide ocean that joins two shores
عشق اقیانوس وسیعی است که دو ساحل رابه یکدیگر پیوند میدهد



life whithout love is none sense and goodness without love is impossible

زندگی بدون عشق بی معنی است و خوبی بدون عشق غیر ممکن



love is something silent , but it can be louder than anything when it talks

عشق ساکت است اما اگر حرف بزند از هر صدایی بلند تر خواهد بود



love is when you find yourself spending every wish on him

عشق آن است که همه خواسته ها را برای او آرزو کنی



love is flower that is made to bloom by two gardeners

عشق گلی است که دو باغبان آن را می پرورانند



love is like a flower which blossoms whit trust

عشق گلی است که در زمین اعتماد می روید



love is afraid of losing you

عشق یعنی ترس از دست دادن تو



no matter what the question is love is the answer

پاسخ عشق است سوال هر چه که باشد



when you have nothing left but love than for the first time you become aware that love is enough
وقتی هیچ چیز جز عشق نداشته باشید آن وقت خواهید فهمید که عشق برای همه چیز کافیست



love is the one thing that still stands when all else has fallen

زمانی که همه چیز افتاده است عشق آن چیزی است که بر پا می ماند



love is like the air we breathe it may not always be seen, but it is always felt and used and we will die without it

عشق مثل هوایی است که استشمام می کنیم آن را نمی بینیم اما همیشه احساس و مصرفش می کنیم و بدون ان خواهیم مرد


نوشته شده در پنج شنبه 89/11/7ساعت 8:44 عصر توسط شباهنگ| نظرات ( ) |

سرگردانم و بی قرار

هرچند دنیا بر قرار دلم نمیچرخد اما عمریست بی قرار تو می چرخم

محاسنت را در دست میگیری و آن طرف جوانی قطعه قطعه می شود

و من فکر می کنم تو را میان حادثه گم کرده ام

تو دست به کمر می گیر و شیر مردی شرمنده فرزندانت تو را صدا می کند

و من فکر می کنم نداشتن برادر در زمانه چه دردی ایست

تو از تشنگی کودک     بی تاب می شوی و تیر سه سر هدیه اوست

و من فکر می کنم این کودک نشانه ی چیست؟

تو    مردی   را به یاری می خواهی

و من فکر می کنم معنای مردانگی تنها با تو بودن است و بس

تو می روی و آنکه می ماند جز زیبایی نمی بیند

تو می روی و من فکر می کنم منتظران حسین(ع) حسین را کشتند

و من...

از خودم بیم دارم

آنانکه اصحاب تو شده اند چگونه دل دادند

و آنانکه بر تو تیغ کشیدند تو را دیده بودند و جدت را به پیامبری قبول داشتند و با تو اینگونه کردند

و من از خودم بیم دارم که   نگار     هرگز ندیده ام را چگونه بشناسم

تنها تو را دارم تا تو را گم نکنم

به حق خودت    خودت را به من بشناس

که من از خودم بیم دارم

و حسین را میان حادثه گم کرده ام


نوشته شده در یکشنبه 89/11/3ساعت 10:29 عصر توسط شباهنگ| نظرات ( ) |

<   <<   6   7   8   9   10   >>   >