سفارش تبلیغ
صبا ویژن

شباهنگ

سرگردانم و بی قرار

هرچند دنیا بر قرار دلم نمیچرخد اما عمریست بی قرار تو می چرخم

محاسنت را در دست میگیری و آن طرف جوانی قطعه قطعه می شود

و من فکر می کنم تو را میان حادثه گم کرده ام

تو دست به کمر می گیر و شیر مردی شرمنده فرزندانت تو را صدا می کند

و من فکر می کنم نداشتن برادر در زمانه چه دردی ایست

تو از تشنگی کودک     بی تاب می شوی و تیر سه سر هدیه اوست

و من فکر می کنم این کودک نشانه ی چیست؟

تو    مردی   را به یاری می خواهی

و من فکر می کنم معنای مردانگی تنها با تو بودن است و بس

تو می روی و آنکه می ماند جز زیبایی نمی بیند

تو می روی و من فکر می کنم منتظران حسین(ع) حسین را کشتند

و من...

از خودم بیم دارم

آنانکه اصحاب تو شده اند چگونه دل دادند

و آنانکه بر تو تیغ کشیدند تو را دیده بودند و جدت را به پیامبری قبول داشتند و با تو اینگونه کردند

و من از خودم بیم دارم که   نگار     هرگز ندیده ام را چگونه بشناسم

تنها تو را دارم تا تو را گم نکنم

به حق خودت    خودت را به من بشناس

که من از خودم بیم دارم

و حسین را میان حادثه گم کرده ام


نوشته شده در یکشنبه 89/11/3ساعت 10:29 عصر توسط شباهنگ| نظرات ( ) |