سفارش تبلیغ
صبا ویژن

شباهنگ

در ایست ثانیه

بردار ، به رقص افتاده ام . . .

با کبودی لب

و چشمانی سرخ

آمدنت را زجر می کشم

حلق آویز شده بر دار تنهایی

ذهنی سرشار از خاطرات رنگ پریده

گمشده در نفس های خون آلود

در چرخشی به دور محور خود

بر ویرانه ی آرزوهای از دست رفته اش . . .

و سکوتی که تمام اتاق را پر کرده است

چشمان بی تابش ، در جستجوی چیزی

یا آمدن کسی . . .

پشت آخرین پلک زدن ها به سیاهی می رود


نوشته شده در جمعه 89/12/6ساعت 6:35 عصر توسط شباهنگ| نظرات ( ) |