پيام
+
ماه عسل 60 سال بعد…!
ساسان عليخاني(نوه ي احسان عليخاني) :
از اون روز بگو از اون اتفاق…!
مهمان برنامه:
خسته از کار بر ميگشتم سوار اتوبوس بودم،نشستم رو صندلي
ايستگاه بعد يه پير مرد سوار شد منم ديدم اتوبوس جا نداره
دلم سوخت براش ما همه انسانيم بايد يه کاري ميکردم
پاشدم که اون پير مرد بشينه رو صندليم…
ساسان عليخاني:واقعا چطور ميشه يه انسان به چنين معرفتي برسه ماهتون عسل…!
اسپايکا
94/5/9
«خنده بازار»
احسان عليخاني, مزخرفترين آدميه که با افشاي اسرار ديگران,واسه خودش پول در مياره, پشت اون صورته پلاستيکيش چيزاي ديگس و دنبال اينه که ماهيانه ى درامد ميلياردي داشته باشه.
«خنده بازار»
آره بابا. ماهي 1200000000 واسه برنامش از صدا و سيما ميگيره, سوژه هاي بينوا رو تابلو ميکنه و غرورشونو لگدمال, که جيبه خودشو پر کنه
عقيل صالح
:)
«خنده بازار»
مگه ما تو احکام دينمون نميگن که اگه ب کسي ام کمک کردين,مخفي کنيد؟ خب بخاطر غرور انسانيه افراده ديگه. موافقين؟
«خنده بازار»
خب ديگه ى جورايي مخشونو ميزنه ديگه
اسپايکا
:دي